میدانیم که در نظام هستی، اصالت حکومت با خدای متعال است. خبیر بصیر علیمی که قدیر است و تمناهای متضاد و مخالف در عرصه گیتی را با قدرت قاهر خویش تدبیر میفرماید.
خلقشان کردم که ربانی کنم
نی عبث جان بدهم و فانی کنم
ایمان وجه مشترک دعوت سلسله انبیای الهی بهسوی خداست و حقیقت ایمان، در بیعت مردم با ولی امر تجلی مییابد. از نگاه نهجالبلاغه میتوان مسئولیت مردم در تداوم حاکمیت اسلامی را به سه ضلع یک مثلث تشبیه کرد؛ مثلثی که رأس آن ایمان مردم به خدا و دو ضلع دیگر آن امامت و امت است.
هدف و انگیزهام از نگارش این یادداشت، شناخت نقش و جایگاه مردم در صیانت از حکومت اسلامی است. اینکه بدانیم امیرمومنین (ع) در منظومه فکری خویش و از لسان گویای نهجالبلاغه، برای امت اسلام در حفظ و حراست از حکومت چه نقشی را قائل شده است؟ امروز که دشمنان دین، با توطئهافکنیهای گوناگون، درصددند به حکومت اسلامی آسیب برسانند و نقش مردم در تداوم آن را به محاق فراموشی بسپارند باید از کلام نورانی امیر کلام مدد گرفت و پرده از چهره حقیقت برداشت تا فتنههای طاغوتیان زمان درهم شکسته شود.
در مسیر نگارش این مقاله، ضمن بررسی بعضی مکتوباتی که به موضوع نقش مردم در تداوم حکومت اسلامی پرداختهاند، از کتب «شرح نهجالبلاغه» ابن ابیالحدید معتزلی، «سیری در نهجالبلاغه» استاد شهید علامه مرتضی مطهری، «پیام امام» آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی، «حکومت و مدیریت در نهجالبلاغه» استاد مصطفی دلشاد تهرانی، «جلوه تاریخ در شهر نهجالبلاغه ابن ابیالحدید» ترجمه و تحشیه استاد دکتر محمود مهدوی دامغانی و شرح «نهجالبلاغه» مرحوم استاد دشتی بهره گرفتهام.
در بیان مفردات و واژگان کلیدی این نوشتار، به تبیین دو واژه محوری «ولایت» و «اطاعت» میپردازیم:
الف) ولایت: ولاء، ولایت (به فتح «واو» در ولایت)، به کسر «واو» در «ولی، مولی، اولی» و امثال اینها همه از ماده «ولی» (و، ل، ی) اشتقاق یافتهاند. این واژه از پرکاربردترین واژههای قرآن کریم است که به صور مختلفی بهکار رفته است (مطهری، ۱۳۹۰:۶) همچنین راغب اصفهانی در کتاب المفردات مینویسد: «ولایت به معنی نصرت است، اما ولایت به معنی تصدی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب اختیاری است.»
ب) اطاعت: فرمان بردن را اطاعت گویند. راغب اصفهانی در کتاب المفردات اشعار میدارد: این واژه از ریشه (طوع) بهمعنای فرمان بردن همراه با خضوع و خشوع است. گویند اطاعت، فرمانبری از موجودی برتر است حالیا که اتباع، مطلق پیروی با فرمان و یا بدون فرمان است و اجابت، پذیرش درخواست موجود زیردست.
در خطب متعدد نهجالبلاغه، امیرمومنین (ع) به راز و رمز نقش مردم در تداوم حکومت اسلامی پرداخته است که از آن جمله میتوان به خطبههای ۱۹۲، ۱۱۸، ۳۷، ۲۷، ۲۲۴، ۱۷۵، ۸۸، ۱۲۶، ۱۹۹، ۲۱۶ و... اشاره داشت.
امام علی (ع) در خطبه ۱۹۲ نهجالبلاغه (شرح ابن ابیالحدید) که سال ۴۰ هجری ایراد فرمودند و به خطبه «قاصعه» شهرت دارد، بهطور مفصل ابعاد گوناگون وظایف مردم در مسیر تداوم حکومت اسلامی را شرح گفته است. در این خطبه «قاصعه» بهمعنای «تحقیرکننده» نامیده شد چراکه حضرت در بیان نورانی خویش، ارزشهای جاهلی و تابعان آن وسوسههای شیطانی را کوچک و خار شمرده است.
امیرمومنین (ع) در بخش نخست خطبه، به تاریخ و نقش محوری آن در شناخت تجربی از مسائل اشاره مینمایند و در فقره دوم، با اشاره به آثار شوم تفرقه، بر عبرتآموزی از سرگذشت پیشینیان تأکید فرموده، اجتناب از اختلاف و اتحاد مردم را ضرورتی انکارناپذیر برای استمرار حکومت اسلامی میدانند: «وَ اجْتَنِبُوا کلَّ أَمْرٍ کسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُم» از هر کارى که ستون فقرات آنها را در هم شکست و قدرتشان را سست کرد اجتناب کنید. امام در بخش سوم خطبه، اصلی کلی پیرامون اضمحلال دول بیان میدارند و پس از تبیین فلسفه ظهور و سقوط برخی حکومتها، در قامت ناصحی مشفق میفرمایند: «فَانْظُرُوا إِلَى مَا صَارُوا إِلَیهِ فِی آخِرِ أُمُورِهِمْ حِینَ وَقَعَتِ الْفُرْقَه وَ تَشَتَّتَتِ الْأُلْفَه» پس به پایان کار آنها نیز بنگرید در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگى روى آوردند و مهربانى و دوستى آنان از بین رفت.
امام علی (ع) در چهارمین بخش خطبه، به تحلیلی تاریخی از عهد حکمرانی قیصرها و کسراها تا ظهور اسلام میپردازند و در پنجمین فصل، آینهای تمامنما را در برابر دیدگان عبرتبین قرار داده، فرجام پیروی مردم از هوای نفس در به شکست کشاندن جبهه حق و به قدرت نشاندن جریان باطل را پیشبینی میکنند. امام علی (ع) میفرمایند: «همانا مبداء فتنهها، هوسها و خودمحوریهاست.»
همچنین در مرور تعالیم مولای متقیان (خطبه ۳۴ نهجالبلاغه)، آموزههای گرانی از فهرست تعهدات پیروان به پیشوا قابل استناد است. این میثاق را میتوان در سه محور بازخوانی کرد.
الف) پایبندی مردم به عهد و پیمان با حکمران: «أَیهَا اَلنَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیکمْ حَقّاً وَ لَکمْ عَلَی حَقٌّ... وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیکمْ فَالْوَفَاءُ/ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقی است. اما حق من بر شما آن است که بر بیعت وفادار باشید».
ب) خیراندیشی آنها درباره زمامدار: «وَ النَصِیحَه فِی المَشْهَدِ والمَغْیب». با خیرخواهی کردن و اخلاص و دوستی در پنهان و آشکار.
ج) تبعیت از حاکم و همکاری با وی در تمشیت امور: «وَ الْإِجَابَه حِینَ أَدْعُوکمْ وَ الطَّاعَه حِینَ آمُرُکمْ/ و هرگاه شما را بخوانم اجابت نمایید و، چون فرمان دهم اطاعت کنید».
آن هنگام که در محضر خُطَب، حِکَم و رسائل کتاب شریف نهجالبلاغه مولای متقیان (ع) زانوی ادب بر زمین میزنیم و خوشهچین خرمن معارف و معالم آسمانی اش میشویم، در مییابیم که امیر کلام (ع) در ۹محور کلی به تشریح مبحث نقش مردم در تداوم حکومت اسلامی اهتمام فرموده است:
۱) پاسداشت اتحاد مردم:
امام علی در نامه ۱۹۲ نهجالبلاغه درخصوص فرجام عدم حفظ وحدت ملی میفرماید: «أَلاَ وَ إِنَّکُمْ قَدْ نَفَضْتُمْ مِنْ حَبْلِ الطَّاعَه وَ ثَلَمْتُمْ حِصْنَ الله الْمَضْرُوبَ عَلَیکُمْ/ آگاه باشید شما دست از ریسمان اطاعت خدا کشیدید و با احیاى احکام جاهلیت دژ محکم الهى را که گرداگرد شما بود درهم شکستید».
۲) جهاد با نفس اماره:
برخی انسانها خداپرستند و برخی دیگر هواپرست. خدای متعال در آیه ۲۳ سوره مبارکه جاثیه فرموده است: «أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ/ آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده است». اگر در جامعهای هواپرستی جای خداپرستی را بگیرد، استمرار حکومت اسلامی با موانع جدی و پرشمار مواجه خواهد شد. هواهای نفسانی که امیرمومنین در خطبه قاصیه، آن را عامل تشتت و تفرقه میدانند.
۳) مقابله با التقاط و انحراف:
در شرح خطبه ۵۰ نهجالبلاغه، امیرمومنین (ع) روشنگرانهترین تعابیر در مذمت التقاط و انحراف را بیان فرمودهاند: «یؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیمْزَجَان/ قسمتى از حق و قسمتى از باطل را مىگیرند و به هم مىآمیزند». حکومت اسلام برای تداوم حیات خویش، راهی جز مواجهه با التقاط ندارد.
۴) رهبری الهی:
در نهجالبلاغه شرح فیضالاسلام خطبه ۱۷۲ درباره بعضی اوصاف رهبری مکتبی آمده است: «أَیهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ الله/ای مردم سزاوارتر به امر خلافت تواناترین مردم است بر آن و داناترین آنان است در آن».
۵) معیار و ملاک شناخت حق و باطل، امام است:
از حضرت رسول اکرم (ص) این حدیث به تکرار در کتب احادیث شیعه و سنی نقل شده است: «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی یدُورُ حَیثُمَا دَارَ/ علی با حق است و حق با علی. هر کجا علی باشد، حق هم آنجاست».
۶) اهتمام به حفظ و ترویج فرهنگ شهادت:
امام علی در ضمن انشاد خطبه ۵۱ نهجالبلاغه خطاب به اصحابشان میفرمایند: «فَالْمَوْتُ فی حَیاتِکمْ مَقْهورینَ وَالْحَیاه فی مَوْتِکمْ قاهِرین/ مردن این است که بمانید ولی مغلوب و مقهور باشید و زندگی این است که بمیرید ولی پیروز باشید».
۷) احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر:
امیرمومنین (ع) در حکمت ۲۵۲ نهجالبلاغه فرموده است: «فَرَضَ الله اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَه لِلْعَوَامِّ وَ اَلنَّهْی عَنِ اَلْمُنْکرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاء/ خداوند امر به معروف را بهخاطر اصلاح توده مردم و نهى از منکر را براى جلوگیرى نابخردان از زشتىها واجب کرد».
۸) پیمایش صراط مستقیم حق و عدم گرایش به چپ و راست:
در حدیثى از حضرت امام صادق (ع) نقل شده: «والله نحن الصراط المستقیم/ به خدا سوگند صراط مستقیم ماییم».
امام علی (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۰ نهجالبلاغه درباره کسانی که از صراط مستقیم هدایت الهی منحرف شدند، میفرماید: «وَ اَخَذُوا یمیناً وَ شِمالاً، ظَعْناً فى مَسالِک الْغَىِّ و تَرْکاً لِمَذاهِبِ الرُّشْد/ راه راست و چپ را گرفتند براى رفتن در جادههاى گمراهى و ترک مسیرهای هدایت».
۹) شناخت جریان نفاق و مواجهه با آن:
از منظر نهجالبلاغه اصلیترین راه تداوم حیات حکومت اسلامی، مقابله با دسیسههای منافقین است. اهمیت این موضوع به آن اندازه است که امیرالمومنین در خطب متعدد بالاخص خطبه ۱۹۴ نهجالبلاغه به توصیف ویژگیهای خط نفاق و منافقان پرداخته.
در بخشی از خطبه مذکور میخوانیم: «أُوصِیکمْ عِبَادَ الله بِتَقْوَى الله وَ أُحَذِّرُکمْ أَهْلَ النِّفَاقِ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّون/ اى بندگان خدا! شما را به پرهیزکارى سفارش مىکنم و از منافقان برحذر مىدارم. زیرا آنها گمراه و گمراهکنندهاند».
ارائه پیشنهادهایی از نهجالبلاغه شریف:
در منظومه فکری و روش حکمرانی امام علی (ع) موضوع نظارت، از اهمیت بسزایی برخوردار است. نکته مهمی که امام در امر خطیر نظارت، به آن توجه خاص و نگاه ویژهای دارد. نظارت حاکم بر عوامل حکومت است. این نوع نظارت باید بسیار جدی، بدون اغماض، با قدرت و صلابت، بیتنازل و عادلانه انجام پذیرد. در نهجالبلاغه، مواردی پرتکرار قابل استناد است که حضرت مولی الموحدین فرمانداری را توبیخ، کارگزاری را عزل و استانداری را تهدید به عقوبت میکنند. همین نگرش هوشمندانه باعث شد علیرغم فرصت اندک امام برای سامان دادن به خرابیهای حاصل از دوران خلفای پیش از خود، بهویژه رسیدگی به مفاسد ویرانگر عهد خلیفه سوم، امیرالمومنین بتواند فاصله فقیر و غنی را در دوره کوتاه زمامداری خویش، به حداقل ممکن برساند و شمشیر عدالتش، تکیهگاهی مستحکم برای مستضعفان و منتقمی سختگیر برای زیادهخواهان و ستمگران باشد.
در منظر اندیشه متعالی امام عدالت، حاکم جامعه اسلامی باید با رصد نمودن وضعیت زندگی طبقات مختلف مردم بهویژه مستمندان و نیازمندان اجازه ندهد تا بین خود و مردم جدایی افتد. حضرت امیر (ع) درباره ضرورت آگاهی حکمران از شرایط زندگی مردم و بایستههای این نظارت مهم به خود نهیب میزنند که: «آیا قناعت کنم به اینکه مردم مرا امیرالمومنین بگویند، در حالی که در گذران روزگار و تلخیهای زندگی با آنها شریک نباشم؟!»
اگر مسئولان بر طریق سادهزیستی مشی کنند و در محلاتی سکنی گزینند که مردم عادی، خاصه طبقات مستضعف جامعه در آنجا اقامت نمودهاند، تحمل دشواریهای زندگی بر محرومان آسانتر میشود و سرمایه اعتماد عمومی به حاکمان افزایش خواهد یافت.... و، اما ذکر چند پیشنهاد دیگر:
الف) از اصول ثابت سیاست امام تقدم دادن به جلب رضایت تودههای مردم بر طبقهای خاص از اشراف و قدرتمندان بود و استمرار این رویه در حکومت اسلامی میتواند به کاهش فاصله طبقاتی و حفظ کرامت محرومان در برابر زیادهخواهی مترفین منجر شود.
ب) آفت دینداری «تحریف در دین» است. این ملعبه قرار دادن دین، آثار بسیار شوم اجتماعی بهدنبال دارد و از بزرگترین مخاطراتی است که کیان شریعت را تهدید میکند؛ لذا باید مردم را به ضرورت مقابله با التقاط و انحراف آگاه کرد و در این مسیر خطیر، نقش رسانههای عمومی بهویژه رسانه ملی بسیار مهم و کلیدی است.
این نکات نیز قابل تأمل است:
الف) نظارت مردمی، حافظ حاکمیت:
از مهمترین راههای مقابله با بروز انحراف و فساد در روند امور جامعه اسلامی است. هر قدر به موضوع نظارت در حکمرانی اهتمام شود، جامعه بیشتر از گزند مفاسد و افتادن در درههای دهشتناک سقوط در امان خواهد ماند.
ب) حفظ کرامت مردم، رمز بقای حکومت:
وقتی امیرالمومنین (ع) جناب مالک اشتر را به مصر گسیل میدارند، فرماندار او با اجتماعی روبهروست که همه موافق حکومت نیستند و شاید کسانی باشند که حتی با اصل دین هم مخالف باشند؛ لذا حضرت امیر به مالک توصیه میفرمایند که بر هر دو گروه از مردمان چه آنانکه همدین اویند و چه آنها که همنوعش هستند رحمت آورد و همین نگاه، نشانگر جایگاه آزادی و احترام به کرامت انسانی در دیدگاه مولیالموحدین است.
در پایان ذکر این موارد را لازم میدانم:
الف) اگر آحاد مردم به بیعت خود با زمامدار وفادار نباشند تدابیر او برای رفع معضلات جامعه اسلامی و بهبود وضعیت معیشت و در نتیجه ارتقای اخلاقی مردمان با موانع سختی مواجه خواهد شد.
ب) حاکم جامعه اسلامی، حتی اگر علی بن ابیطالب (ع) هم باشد، زمانی میتواند بر مشکلات فائق آید که مردم فرمانش را اطاعت کنند و در تبعیت از رهنمودهای او بکوشند. وگرنه بیتوجهی به امر ولی نتیجهای جز کمفروغ شدن آفتاب حقیقت، بسترسازی برای فتنهانگیزان و غلبه دشمنان بر اهل حق ندارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
سفیر کشورمان در عشقآباد در گفتوگو با «جامجم» ابعاد مختلف سفر رئیسجمهور به ترکمنستان و قزاقستان را تشریح کرد
همزمان با موافقت معاون رئیسجمهور با اهدای عضو ۲ فرزندش،در گفتوگو با دکتر امید قبادی، نایبرئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان، چالشهای این حوزه را بررسی کردیم